من برای چه کاری ساخته شده ام
اگر این سوال که ” من برای چه کاری ساخته شده ام ” دغدغه ذهنی شماست، پیشنهاد میکنیم این مقاله را بخوانید و تمرین دو مرحله ای که پیشنهاد کرده ایم را انجام دهید؛زیرا تمام افراد موفق دنیا را که میبینید، شغل مورد علاقه شان را دنبال کرده اند.بیایید با یک سوال ساده شروع کنیم؛اگر از شما پرسیده شود چه مهارتهایی دارید به احتمال زیاد یکی از دو گزینه زیر را انتخاب خواهید کرد: “خب… نمیدونم ” یا “مهارت خاصی ندارم که بخواهم نام ببرم”
پاسخ اول از شرایط ساده ای ایجاد میشود که نشان میدهد شما قبلا به این سوال (اصلا) فکر نکرده بودید.پاسخ دوم بدین دلیل است که شما، مثل همسایه تان، دخترخاله تان، من و استیو جابز یک انسان هستید. انسانها هم دیدگاهها و نظرات مختلفی در مورد مهارتهای خود دارند. ممکن است چیزی که شما مهارت میدانید و به داشتن آن افتخار میکنیدبرای فرد دیگر اصلا مهارت نباشد!به همین خاطر اولین کاری که باید انجام شود، تلاش برای درک مهارتهایی است که دارید.هدف ما ایجاد لیستی از مهارتهای فعلی است. در چنین شرایطی میتوانیم با مهارتهای خود کار کنیم و در صورت نیاز آن را بهبود ببخشیم.
چرا باید از مهارت هایمان شروع کنیم
سطح درآمد و رضایت شغلی شما به سه عامل بستگی دارد :میزان کمبود مهارت تان در دنیا (به همین دلیل است که حقوق یک جراح مغز با یک رفتگر فرق دارد)، میزان احتمال وجود رقیب (چقدر راحت میتوانند شما را جایگزین کنند؟)، میزان تقاضا برای مهارتی که دارید (چقدر مردم به کاری که میکنید نیاز دارند؟). هرآنچه را که کار می نامیم، رشته ای از مهارت ها در کنار هم است.وقتی سوال میپرسیم ‘برای چه کاری ساخته شده ام؟’ درواقع می پرسیم ‘چه مهارت هایی دارم که میتوانم در ازای پول، از آنها استفاده کنم؟’ و این یعنی یک خبر خوب و یک خبر بد :
خبر خوب اینکه؛ هیچ مهارتی ارثی نیست ! شما می توانید هر مهارتی که بخواهید بدست آورید (البته در صورتی که به آن علاقه مند باشیم). خبر بد اینکه؛ بدست آوردن هر مهارتی، زحمت میخواهد ! (برای همین است، افراد کمی به دنبال مهارت های فوق تخصصی میروند)
در مرحله اول برای شروع نیاز به یک لیست دارید؛هرآنچه که به ذهن تان میرسد را بنویسیدمرحله اول نوشتن ایده هایی از مهارت هایی که (فکر میکنید) دارید است.در این مرحله شما فقط باید به تعداد توجه کنید !هر مهارت را بر روی یک کارت بنویسید. سعی کنید تا جایی که میتوانید این لیست را زیاد و طولانی تر تهیه کنید. در این مرحله نیازی به ویرایش نخواهید داشت. تنها چیزی که فعلا مهم است تعداد مهارت های موجود است.برای شروع کار، بهتر است سوالات زیر را مدنظر داشته باشید و به آنها پاسخ دهید :
در چه کارهایی خوب هستید
اصلا محدودیتی در این زمینه وجود ندارد. در هر بخشی که مهارت دارید بنویسید. آیا در ایجاد طرحهای بازاریابی مهارت دارید؟ میتوانید بودجه ای را تنظیم کنید و متعادل نمایید؟ فکر میکنید میتوانید دیگران را مدیریت کنید؟ محاسبات تان خوب است؟ همه این موارد را یادداشت کنید. حتی کارهایی مثل پنچرگیری اتومبیل را هم بنویسید.
چه مهارتهایی به صورت طبیعی در شما وجود داشته است
شما فکر میکنید بقیه افراد هم میتوانند کارهایی که شما انجام میدهید را به درستی انجام دهند، اما واقعیت چنین نیست. به عنوان مثال برگزاری مهمانی به شیوه درست نشان میدهد شما قدرت برنامه ریزی دارید و میتوانید با سایر افراد به درستی ارتباط برقرار کنید (درحالی که اکثر مردم از این مهارت بی نصیب اند!)این که انجام چنین کاری ساده و آسان است بدین معنی نیست که مهارت محسوب نمیشود. ایا روش منحصر به فردی برای اداره کامل یک فروشگاه دارید؟ آیا میتوانید سفری را مدیریت کنید؟ همه این موارد را یادداشت کنید (اصلا خساست به خرج ندهید. هرآنچه که به ذهن تان می آید را بنویسید)
به دنبال یک گروه از مهارت هایتان باشید
حالا که مهارت هایتان را نوشتید، متوجه موضوع جالبی خواهید شد.برخی از این ایدهها به هم مرتبط هستند !چه کاری انجام بدید تا موفق شوید؟ یا موفق شدن یعنی انجام کاری که دوست دارید. این ایدهها را به گونه ای گروه بندی کنید که برای شما به خوبی کار میکند.به عنوان مثال ممکن است بخواهید این ایدهها را بر اساس مهارتهایی که دوست دارید انجام دهید، مهارتهایی که درآمد بیشتری از آن کسب کرده اید، مهارتهایی که قصد دارید بهبود ببخشید یا مهارتهایی که چند وقتی است از آن استفاده نکرده اید گروه بندی کنید.اگر الگوی مناسبی بین مهارتهای خود پیدا نکردید اصلا نگران نباشید.اگر اولین باری است که چنین فعالیتهایی را انجام میدهید، حتما در انجامش سخت تان می شود و کمی به هم خواهید ریخت. سعی کنید تمرین و تکرار را فراموش نکنید.
نکته ای که در مورد این تمرین وجود دارد ایجاد دو موضوع مختلف است امید و آگاهی
خوب موضوع اول خیلی ساده است.زمانی که فکر میکنید مهارتهای زیادی دارید به خودتان امیدوار خواهید شد. در مسیری که پیش روی خود دارید، حتما ناامید خواهید شد و احساسات منفی به سراغ تان خواهد آمد. به همین خاطر بیان مجدد مهارتها و تواناییها بسیار انگیزه بخش و امیدوار کننده است.
هدف دوم، یعنی آگاهی به شما کمک میکند مهارتهای جدیدی که باید به آن دست پیدا کنید را ببینید. چه بخواهید در شغل فعلی خود بهتر شوید یا شغل دیگری بیابید، به مهارتهای جدیدی نیاز خواهید داشت.اینکه بدانید در حال حاضر چه مهارتهایی دارید سطح آگاهی و هوشیاری شما را افزایش میدهد و به شما کمک میکند مهارتهای جدیدی که نیاز دارید را به خوبی شناسایی کنید.
چکیده
برای اینکه بفهمید برای چه کاری ساخته شده اید شما با نوشتن مهارت هایتان، خیلی زود به این موضوع پی خواهید برد و یا با ترکیب بعضی از مهارت هایتان با یکدیگر می توانید کاری را انجام دهید.برای مثال؛ممکن است مهارت «خرید کردن» و «برنامه ریزی برای مراسم و میهمانی» به همراه «مدیریت» را یک گروه قرار دهید و بتوانید شغلی از آنها پیدا کنید (مثل برنامه گذارها)، یا مانند کارآفرین های موفق بسازید.بسیاری از کارآفرین های موفق دنیا، مهارت ها و ایده هایی که داشتند را چون در دنیا اجرا شده و استفاده نشده دیده بودند دست به کار شدند و آنرا خودشان اجرایی کردند؛ پس منتظر چی هستید؟ از همین الان شروع کنید.