مدیرعامل موفق
در هر سازمان بزرگی یک سری از سلسله عوامل مدیریتی وجود دارد که باعث می شود روند کاری به درستی پیش برود. یک مدیرعامل موفق باید علاوه بر یکپارچه کردن محیط کاری به مسائل کوچک هم توجه کند تا تاثیرگذاری بیشتری بر روند کاری داشته باشد.
یک مدیرعامل موفق باید درجه اول آرامش کاری داشته باشد این یکی از عوامل بسیار مهم است. مدیرعامل باید بتواند انتظارات کارمندانش را به خوبی درک کند با وجود اینها یکسری نکاتی وجود دارد که باعث میشود بتوانید از پس مسئولیتهای کاریتان بر بیایید. پس با ما همراه باشید تا توصیههایی برای یک مدیرعامل موفق بودن را برای شما بیان کنیم.
وظیفه مدیرعامل صرفا تعیین دستور کار کارکنان سازمان نیست بلکه یک مدیر عامل باید درک خوبی از موقعیت کسب وکار، امور مالی و ارتباطات سازمان نیز داشته باشد، همچنین باید از وضعیت بازار، فن آوری های جدید و سیاست های مربوطه آگاهی کامل داشته باشد. می توان گفت کار اصلی مدیران کمک به دیگران برای یکپارچه سازی محیط کار است. در ادامه ۱۲ ویژگی مشترک مدیرعاملان موفق برای شما آورده شده است.
۱- در عمل با هوش هستند نه فقط روی کاغذ
«رفتن به بطن بازار و درک مشتری خیلی بیشتر از کتاب خواندن و روی کامپیوتر تحقیق کردن اهمیت دارد». مارک ساستر، از شرکای آپفرانت ونچرز.
۲- اولویت اول را به منافع شخصی خود نمی دهند
«اغلب کارآفرینان حد معینی از منافع شخصی را در نظر می گیرند که این مشکلی ندارد. با این حال، رهبران سریالی و موفق استارتاپ ها، منافع ذی نفعانشان را بر منافع شخصی شان مقدم می دارند. موقعیت های اجتناب ناپذیری ممکن است پیش بیاید که در آنها مدیران اصلی می توانند دور از چشم بقیه زد و بند کنند و درآمد خود را به قیمت کوتاهی در حق همکاران و سرمایه گذارانشان افزایش دهند. آن دسته از مدیرانی که فعالیت هایشان به طور پیوسته با موفقیت همراه بوده است در برابر این وسوسه مقاومت می کنند». جان گریت هاوس، کارآفرین، سرمایه گذار، و استاد دانشگاه.
۳- می توانند غیر متعارف باشند
«مدیر عامل زاپوز به ایده های خود اعتقاد راسخ دارد. از مثال های بزرگی مثل پیشنهاد پول به افراد برای ترک شرکت بعد از آموزش و خاتمه دادن به خدمت کارکنان در صورت هماهنگ نشدن با سیستم مدیریتی جدیدش گرفته تا مثال های کوچک تری از انتخاب او برای زندگی در محل استقرار کاروان ها کنار محل کارش و نگهداری گونه ای لامای اهلی شده فارغ از پولی که از فروش استارتاپ تک شاخ خود به آمازون به دست آورده است، نشان می دهند او برای دنبال کردن باورهای حقیقی خود مصمم است و اجازه نمی دهد کسی بر سر راه چشم اندازش قرار بگیرد». دانیل رودیک، یکی از مؤسسین اگزکت مدیا.
۴- ریزبین هستند اما مدیریت ذره بینی نمی کنند
«مدیرعامل باید ریزبین باشد، اما از مدیریت ذره بینی بپرهیزد (میان این دو تفاوت هست). ساختن یک شرکت یعنی کاری کنیم تمام اجزا به درستی کنار یکدیگر قرار بگیرند تا این ماشین بتواند در مقیاس درست نتایج قابل پیش بینی داشته باشد». هنینگ مو، مأمور فروش و کارآفرین.
۵- جرات انجام کارهای بزرگ را دارند
«جالب است که کسی از جرأت حرفی نمی زند. حتی قدم گذاشتن داخل این گود نیز جرأت می خواهد. از آنجا به بعد نیز، وقتی تمام اطرافیانتان به شما می گویند این کار دیوانگیست، باید جرأت ادامه دادن مسیر خود را داشته باشید. باید جرأت انجام کاری که فکر می کنید درست است را داشته باشید؛ فارغ از اینکه عقل سلیم در این باره چه می گوید. و در نهایت، باید جرأت این را داشته باشید که یک سر و گردن بالاتر از دیگران بایستید، استثنایی باشید، دشمن پیدا کنید، وقتی هر کس دیگری می گوید بله، بتوانید نه بگویید، و آنقدر اعتماد به نفس داشته باشید که بتوانید خودتان باشید». تولیس دیموپولوس، وکیل استارتاپ، دفتر وکالت سوفوس.
۶- به جای خیالات واهی واقع نگر هستند
«مدیران فوق العاده ی استارتاپ ها، قاعده ی بازی خود را می فهمند. آنها می دانند کمتر از ۱ درصد استارتاپ های حوزه ی فناوری در طول حیات خود به ارزش ۱ میلیارد دلار می رسند. آنها کاملاً در جریان این حقیقت هستند که این صنعت با وجود زحمت فراوان، موفقیت های چشمگیر کم تعدادی رقم می زند». کریستوفر لاکهید، یکی از مؤسسین.
۷- توانایی تفویض اختیار را دارند
«کار مؤسسین از آن جهت حائز اهمیت است که می توانند کار های زیادی انجام دهند. انرژی نا محدود، عشق و زمان از ویژگی های آنهاست. اما بسیاری از آنها وقتی شرکتشان به مرحله ای می رسد که باید بخشی از کارهای خود را به دیگران واگذار کنند، ناموفق عمل می کنند چون می خواهند همه چیز را خودشان کنترل کنند. می توان نام این را قانون ده تایی ها گذاشت. اگر مدیریت ۰ تا ۱۰ نفر را بر عهده دارید، کنترل همه چیز در دستان شماست. اما اگر ۱۰۰ نفر را تحت مدیریت خود دارید (به واسطه ی گزارش های مستقیم) باید بخشی از مسئولیت های خود را به دیگران واگذار کنید. در این مرحله زیردستان شما معمولاً اول به دنبال راهنمایی های شما هستند، سپس بر اساس آن اقدام می کنند. اما اگر (از طریق گزارشات مستقیم) ۱۰۰۰ نفر را مدیریت می کنید، زیردستان شما ابتدا عمل می کنند و سپس به شما گزارش می دهند. برای هر یک از این مراحل، مهارت های متفاوتی نیاز است». جان باکاس، سرمایه گذار و کارآفرین سابق.
۸- ذاتاً فروشنده اند
«اگر نتوانید محصول یا خدمات خود را بفروشید نخواهید توانست کسب و کار خود را به راه بیندازید. بنابراین اگر متقاعد کردن دیگران به پذیرش تفکر شما در ذاتتان نیست، هیچ گاه نخواهید توانست کسب و کار خود را برپا کنید». جرارد دانفورد
۹- خوب می دانند چگونه به دیگران انگیزه بدهند
«آنها نه تنها خوب می دانند چگونه ایده و دیدگاه خود را بفروشند، بلکه انرژی و انگیزه دادن به دیگران برای ادامه ی راه را نیز خوب بلد اند». یولیشکا وای دی.
۱۰- از حد مشخصی از تنش لذت می برند
من فکر می کنم توانایی پذیرا شدن تنش های خلاقانه، کاوش و اجازه دادن به بروز آن چیزی است که مدیران عامل برتر را از بقیه ی ۹۰ درصد این جمع متمایز می کند. من مدیران عامل زیادی را دیده ام که سعی می کنند از کشمکش اجتناب کنند یا اغلب مواقع به دنبال رسیدن به اتفاق نظر هستند و این می تواند خلاقیت را از بین ببرد. البته این تنها یکی از ویژگی هایی است که در کنار دیگر ویژگی ها قرار می گیرد». آلیس چان، مشاور روابط عمومی.
۱۱- خوش شانس هستند
هر کسی که جزو ۱۰ درصد مدیران عامل موفق قرار داشته باشد و نپذیرد در این مسیر خیلی خوش شانس بوده است، خودش را گول می زند». کریس پاتریک، یکی از مؤسسین تو تن.
۱۲- هر روز برای یادگیری آمادگی دارند
شما باید هر روز چیز تازه ای یاد بگیرید. هرچه زودتر بتوانید چرخه های بازخوردی خود را ایجاد کنید و سازمانتان را به سازمان یادگیرنده ای بدل کنید که بتواند خودش را با اتفاقاتی که در بازار می افتد وفق دهد و بر اساس آن عمل کند، عملکرد بهتری خواهید داشت». جوزف پوئوپولو.
شش عادت مدیرعامل موفق
در ادامه شما را با ۶ عادت رفتاری اکثر مدیرعاملان موفق جهان آشنا می کنیم.
۱- آنها سحر خیزند
سحرخیزی ویژگی مشترک تقریباً تمامی مدیرعامل های موفق است. مدیرعامل تیم بسکتبال نیوجرزی، برت یورمارک ساعت ۳:۳۰ بعد از نیمه شب از خواب بیدار می شود. دیوید کاش مدیرعامل ویرجین آمریکا (شرکت حمل و نقل هوایی) کارش را ۴:۳۰ صبح شروع می کند. رابرت ایگر مدیرعامل شرکت دیزنی صبح ساعت ۴:۳۰ بیدار می شود.
دن آکرسون مدیرعامل سابق جنرال موتورز می گوید به ندرت دیرتر از ۴:۳۰ الی ۵ صبح از خواب بیدار می شود. این فهرست ادامه دارد. اگر می خواهید که به باشگاه بازیگران بزرگ دنیای تجارت بپیوندید، نباید تا لنگ ظهر در رختخواب بمانید. اگر نمی توانید تصور کنید که بیدار شدن در چهار صبح چگونه است، شما یک فرصت بزرگ را برای افزایش بهره وری از روزتان را از دست داده اید. زود از بستر جدا شوید و کار روزانه تان را شروع کنید. زمان بیشتر،کار شما برای پیوستن به جمع مدیرعامل های باهوش آسان تر می کند.
۲- آنها هر روز ورزش می کنند
ورزش روزانه تقریباً در برنامه روزانه تمام مدیرعامل های سحر خیز قرار دارد. در واقع، ورزش یکی از اولین کارهایی است که بسیاری از مدیران موفق در طی روز انجام می دهند. آندره آ جانگ، مدیرعامل سابق آون (شرکت تولید کننده محصولات آرایشی) همیشه ساعت ۵ صبح بیدار می شود و قبل از شروع کار به باشگاه می رود. مدیرعامل یونیلیور (شرکت تولید کننده محصولات بهداشتی- آرایشی) پل پلمن هر روز ساعت ۶ صبح بیدار می شود و در دفترش روی تردمیل می دود. او می گوید عادت به ورزش در صبح زود روی کل روز کاریش موثر است.
حیم سابان، مدیرعمل «سابان کاپیتال» (شرکت سرمایه گذاری آمریکایی) اول یک ساعت شروع به کار می کند سپس ۷۵ دقیقه ورزش می کند او احساس می کند که یک روز را باید این طور شروع کرد. یورمارک که این افتخار را دارد که جوان ترین مدیرعمل در ان.بی.ای باشد هر روز صبح ورزش می کند. اگر شما احساس می کنید روزتان آن طور که می خواهید شروع نمی شود، پیش از شروع کارتان کمی بدوید یا ورزش کنید.
۳- آنها هر روز مراقبه می کنند
مراقبه راهکار بسیار رایجی برای خالی کردن ذهن و تمرکز کردن است. اپرا وینفری بسیار علاقه مند به تی. ام (نوعی مراقبه) است چنان که مربی های تی. ام استخدام کرده، تا به هر کدام از کارکنانش که علاقه مند به یادگیری مراقبه اند، تی.ام آموزش دهند. او حداقل در روز بیست دقیقه مراقبه می کند و هدفش این است که آن را به دو جلسه ی بیست دقیقه ای در روز افزایش دهد.
اپرا در مقاله ای که در وب سایتش منتشر کرده است به فواید بی شمار مراقبه اشاره کرده است، او بیان کرده « نتیجه مراقبه شگفت انگیز است. خواب بهتر، بهبود روابط زناشویی، بهبود روابط با فرزندان و همکاران از فواید مراقبه است. بعضی از اشخاص که دچار میگرن بوده اند با مراقبه از آن رهایی یافته اند. در مجموع مراقبه موجب بهره وری و خلاقیت بیشتر می شود» روپرت مرداک، رئیس شرکت نیوز نیز عادت به مراقبه دارد. او توئیت کرده است: «سعی کنید که تی.ام یاد بگیرید. همه آن را توصیه می کنند، اما شروع کردنش آسان نیست، اما می گویند که همه چیز را بهبود می بخشد»
۴- جلسات را کوتاه می کنند
جلسات زمان و نیروی انسانی را خیلی تلف می کنند چنان که بعضی از مدیرعامل ها آن را به کلی غیر ضروری می دانند. به جای مصرف بودجه برای خرید شیرینی و هله هوله برای جلسات به راهکارهای جایگزین آن فکر کنید و تا جایی که ممکن است برگزاری جلسه را کاهش داده یا حذف کنید. مارک کیوبان کارآفرین ( و همچنین صاحب دالاس ماوریکس) این قضیه را به بهترین شکل بیان کرده است: جلسات اتلاف وقت هستند مگر زمانی که جوش خوردن یک معامله در میان باشد.
روش های بسیاری برای برقراری ارتباط همزمان یا غیر همزمان وجود دارد که می تواند از برگزاری جلسات غیر ضروری جلوگیری کند. اگرحیران هستید که چگونه در برنامه روزانه تان ورزش و مراقبه را بگنجانید، لغو بیشتر جلسات تان می تواند یک راه حل باشد. تلاش کنید ارتباط تان را به ایمیل و دیگر روش های جایگزین محدود کنید. درعوض خواهید دید که چقدر در طول روز زمان آزاد خواهید داشت.
۵- آنها جامع سازماندهی می کنند
مدیرعامل های پرمشغله برنامه های زیادی دارند، سازماندهی کلید اداره درست این موارد است. دنی مه یر، مدیرعامل گروه «یونیون اسکوئر» یک سیستم یادداشت برداری دارد که به او کمک می کند تا به تمام مسئولیت هایش بدون وقفه های متعدد در طول روز رسیدگی کند. دستیار اجرایی او برای او یک یادداشت روزانه همراه با برنامه ی فردای او می فرستد.
او درباره ی این سیستم برنامه ریزی می گوید: « ما یادداشت کردن را از پارسال شروع کردیم، و من نمی دانم که چطور بدون آن مدیریت می کردم. من به جزئیات اهمیت می دهم. با این روش، من نگران از دست دادن هیچ چیز نیستم.» شما می توانید این راهکار را بوسیله برنامه ریزی جزئی نگر تقلید کنید.
۶- آنها خلاقیت را ترویج می کنند
بالاتر از همه ی عادت های این فهرست، ترویج خلاقیت خودتان شاید از همه مهم تر باشد. در هر سازمانی، ترویج و ایجاد خلاقیت نه تنها عامل موفقیت بلکه عامل ثبات موفقیت است و شاید هیچ کس به اندازه مدیرعامل فقید اپل استیو جابز به روح خلاقیت تجسم نبخشیده است. روش او برای رهبری خلاقانه آن چنان که خودش می گفت اهمیت دادن به طراحی و نوآوری در «وسایل روزمره» بود. او به خلاقیت می اندیشید، البته ما فطرتاً سهل انگار هستیم، گفته ی مشهور او: «خلاقیت فقط ایجاد ارتباط میان چیزها ست».
وقتی از انسان های خلاق می پرسید که چگونه کاری را انجام دادند، احساس حماقت می کنید، زیرا آنها واقعاً آن را انجام نداده اند؛ آنها فقط چیزی را بیان کرده اند که پس از مدتی به نظرشان واضح می آمده است با وجود این، او معیارهای خلاقیت خود را به هرکس که زیر دستش کار می کرد القاء می کرد، و این امر سرانجام اپل را به قله رقابت رساند. اگر احتیاج دارید که بیش از این قانع شوید، بررسی کنید تا ببینید که مهم ترین عامل رشد سریع این شرکت در پنج سال گذشته خلاقیت بوده است. خواه راهکار جدیدی به کار بگیرید یا تمام راهکارهایی که بیان شد را امتحان کنید، تمام این عادت ها به عنوان ویژگی های مشترک بسیاری از مدیرعامل های موفق اثبات شده هستند.
۱۰ ویژگی مدیـر عامل موفق از نگاه بیل گیتس
۱- زمینه کاری خود را از روی قکر و دقیق انتخاب کنید: کاری را انتخاب کنید که از آن لذت ببرید. وقتی به کارتان علاقه ندارید بعید است بتوانید برای سازمان خود سودآور باشید. این موضوع درباره کارمندان نیز صدق می کند.
۲- با دقت استخدام کنید و از اخراج کردن نهراسید: شما نیاز به یک گروه قوی دارید؛ چرا که یک گروه کاری متوسط هر قدر هم که خوب مدیریت شود، نتیجه عملش قطعا متوسط خواهد بود. یک خطا ممکن است برای یک فرد شکست بزرگی به حساب نیاید و مدیر نیز بتواند وی را در سمتی که دارد ابقا کند؛ چرا که عملکرد وی آنقدرها هم ناگوار نبوده است؛ ولی یک مدیر خوب جایگزینی برای این فرد انتخاب می کند یا او را به جایی منتقل می کند که عملکرد شخص در آن بدون عیب و نقص باشد.
۳- محیط کار را مولد و سودآور کنید: این موضوع کمی چالش انگیز است؛ چرا که نیازمند رویکردهای متفاوتی بسته به زمینه فعالیت است. برخی اوقات اختصاص دادن یک دفتر کار مجزا به کارمندان، موجب افزایش سود بنگاه می شود. برخی اوقات با انتقال کارمندان به یک محیط باز می شود سود را افزایش داد. بعضی مواقع باید از محرک های مالی برای سودآور کردن بنگاه استفاده کرد. در یک دیدگاه کلی استفاده از ترکیبی از این رویکردها می تواند اثربخش باشد. عاملی که تقریبا همیشه سودآوری را افزایش می دهد ارائه یک سیستم اطلاعاتی است که به کارمندان کمک کند تا در جریان امور قرار گیرند.
زمانی که من در حال پایه ریزی مایکروسافت بودم، تصمیم گرفتم محیطی ایجاد کنم که درآن برنامه نویسان پیشرفت داشته باشند. من شرکتی می خواستم که در آن مهندسان علاقمند به کار باشند. می خواستم فرهنگ سازمانی ایجاد کنم که آنها را تشویق کند با هم کار کنند، ایده های خود را درمیان بگذارند و انگیزه خود را در آن حفظ کنند. چنانچه خودم مهندس نرم افزار نبودم هرگز نمی توانستم به چنین هدفی دست پیدا کنم.
۴- تعریف مشخصی از موفقیت داشته باشید: برای کارمندان خود به طور شفاف توضیح دهید موفقیت از نظر سازمان چیست و آنها چگونه می توانند دستاوردهای خود را ارزیابی کنند. اهداف باید واقع گرایانه انتخاب شوند. زمان بندی پروژه ها باید توسط افرادی تنظیم شود که خود درانجام آن دخیل هستند. کارمندن ممکن است موعدهای کاری و برنامه زمان بندی که دوستانه در بین خودشان تعیین شده باشد را بپذیرند؛ ولی نسبت به زمان بندی تحمیل شده از مدیریت که با واقعیت کاری آنها هماهنگی ندارند واکنش نشان دهند.
تعریف اهدافی که برای سازمان قابل دسترسی نباشند باعث از بین رفتن شالوده سازمان می شوند. در شرکت من، علاوه بر جلسات منظم گروه های کاری و جلسات یک نفره بین مدیران و کارمندان، ما به طور منظم گردهمایی هایی داریم و توسط ایمیل مرتبا با کارمندان در ارتباط هستیم و آنچه توقع داریم به آنها اطلاع می دهیم. چنانچه یک مشتری محصولات یک شرکت دیگر را انتخاب کند ما موضوع را بررسی می کنیم. به کارمندان می گوییم که «دفعه بعد این ما هستیم که باید برنده باشیم. برای این کار چه چیزهایی نیاز داریم؟» پاسخ به این سوالات به ما کمک می کند تا تعریف مشخصی از موفقیت داشته باشیم.
۵- برای اینکه یک مدیر عامل موفق باشید باید کارمندان خود را دوست داشته باشید و بتوانید ارتباط مناسبی با آنها برقرار کنید. این موضوعی نیست که بتوانید درباره آن به دیگران دروغ بگویید و نقش بازی کنید. چنانچه از ارتباط با کارمندان خود لذت نمی برید، مدیریت آنها بسیار دشوار خواهد بود. باید بتوانید در سازمان خود زمینه گسترده ای از ارتباطات را فراهم آورید. شما به ارتباطات نیاز دارید نه لزوما ارتباط دوستانه شخصی. شما باید بتوانید افراد را ترغیب کنید تا به شما اطلاع دهند در سازمانتان چه می گذرد و بازخورد تصورات افراد درباره سازمان و نقش شما در آن را به اطلاعتان برسانند.
۶- توانایی های کارمندان خود را به گونه ای توسعه دهید که وظایف خود را بهتر از آنچه شما می توانید انجام دهند. مهارت های خود را به آنها منتقل کنید. این موضوع هدفی مهیج خواهد بود ولی همزمان ممکن است برای مدیران نگران کننده باشد که موقعیت خود را به واسطه این امر در خطر ببینند. چنانچه این موضوع شما را نگران می کند از مدیر مافوق خود سوال کنید «چنانچه من فردی را آموزش دهم که بتواند کارهای مرا به خوبی انجام دهد آیا شرکت جایگاه برتری برای من خواهد داشت؟» بسیاری از مدیران با ذکاوت دوست دارند ببینند که کارمندانشان مسئولیت های خود را توسعه دهند چرا که این امر باعث می شود مدیران از به عهده گرفتن و درگیرشدن در بعضی مسائل محفوظ بمانند. کمبود فرصت شغلی هیچ گاه برای یک مدیر خوب به وجود نمی آید. جهان تعداد نامحدودی کار دارد که باید به انجام برسد.
۷- دلگرمی ایجاد کنید. برای کارمندان خور به طور واضح مشخص کنید که در صورتی که امور به طور مناسب انجام شوند تنها مدیران نیستند که از نتیجه آن بهره مند می شوند. به کارمندان خود حس اهمیت در مورد کاری که بر عهده دارند را انتقال دهید. به آنها نشان دهید که برای شرکت و مشتریان مهم هستند.
۸- مسئولیت پروژه ها را خود بر عهده بگیرید. شما باید مسئولیت های بیشتری علاوه بر ارتباط صرف داشته باشید. آخرین چیزی که کارمندان ممکن است به آن احتیاج داشته باشند مدیری است که به کارهای غیر مهم و فرعی می پردازد. در خلال زمان سعی کنید ثابت کنید که شما نیز دستی در کار دارید. یکی از وظایفی که برای کارمندان جالب نیست را به عهده بگیرید و از آن به عنوان نمونه ای برای کارمندان خود استفاده کنید تا دریابند چگونه می توان با چالش ها روبه رو شد.
۹- هیچ گاه در تصمیم خود تجدید نظر نکنید. از زمان و فکر خود به طور مناسب استفاده کنید تا تصمیم قطعی خودرا به طور مناسب در همان بار اول بگیرید و دیگر به آن برنگردید. چنانچه جزو افرادی باشید که یک مساله را مدت ها باز نگه می دارند این امر باعث می شود که نه تنها در کار مدبر اجرایی خود خلل وارد کنید بلکه خودتان نیز به مدیری تبدیل می شوید که نمی تواند در زمان مناسب و همان بار اول تصمیم گیری کند. کارمندان از رهبری که قاطعیت ندارد بیزارند. با وجود این، منظورم این نیست که باید درباره هرچیزی در لحظه تصمیم بگیرید یا اینکه اگر تصمیمی گرفتید هرگز در آن تجدید نظر نکنید.
۱۰- کارمندان خود را آگاه سازید که باید رضایت چه کسی را تامین کنند. شاید این فرد شما باشید، شاید مدیر فنی شما باشد یا ممکن است فرد دیگری باشد که برای شما کار می کند. اگر کارمندان شما با خود بگویند «آیا من باید رضایت این فرد را جلب کنم یا فرد دیگری را» شما در حال فلج کردن سازمان خود هستید. در این حالت به نظر می رسد که کارمندان نمی توانند اولویت ها را در شرکت مشخص کنند.
مهارت های کلیدی یک مدیرعامل موفق
یک مدیر عامل موفق علاوه بر ویژگی های که در ابتدای مقاله ذکر کردیم باید مهارت های خاصی نیز داشته باشد که در ادامه به مهارت های کلیدی یک مدیرعامل موفق می پردازیم.
۱- ایجاد چشم انداز کاری برای شرکت
برای ایجاد یک چشمانداز روشن و واضح، شما به یک حس قوی نسبت به حرفه و پیشه و رقبای تان نیاز دارید. در واقع این نخستین گام برای ایجاد یک طرح کسب و کار و ایجاد یک استارت آپ موفق است. مثلا برای شروع یک کسب و کار در حوزهی گردشگری، گفتن عبارت “ما درحالساخت یک وبسایت مسافرتی بزرگ هستیم” کافی نیست، زیرا هزاران وبسایت از این دست در دنیای کسب و کار فعالیت میکنند.
بنابراین شما باید یک چشمانداز از شیوههای منحصربهفرد و رقابتی از راهحلهای رایج در بازار کسب و کار برای خودتان شکل دهید.مثلا در همین حوزه ی گردشگری میتوانید این گونه بگویید که ما درحال ساخت یک وب سایت بزرگ مسافرتی هستیم که سفر کردن را آسان میکند. در این صورت شما برای خود یک چشم انداز ایجاد کردید و آن سفر کردن آسان است و حالا نوبت میرسد به تحقیق و توسعه ی این امر که شمارا در این امر موفق گرداند.
۲- نظارت بر روند بازار کسب و کار
وظیفهی یک مدیرعامل با ایجاد و هدف گذاری یک چشمانداز به پایان نمیرسد. او باید دائما در راس روند رقابت و بازار حرفهاش باشد و آن را هدایت کند و به حرکت وا دارد. مثلا شرکت آیاکسپلور که به عنوان یک نمونهی موفق از نوبنیادها و توسط نگارنده در حیطهی شرکتهای خدمات مسافرتی خلق شده است، پس از تاثیرات اقتصادی حادثهی یازده سپتامبر روند تکاملی دیگری را نسبت به سایر شرکتهای مسافرتی پیمود، و تلاش کرد تا در شرایط سخت اقتصادی که میزان مسافرتها کاهش یافته بود به یک حاشیهی سود دیگری دست یابد و یک منبع درآمد آنلاین برای خود فراهم کند تا مادامی که مردم در سفر نیستند نیز از راه تبلیغات آنلاین سود بهدست آورد.
کار مهم مدیرعامل یک شرکت این است که به طور مداوم در طول زمان به اقتصاد، صنعت، بازار و جنبشهای رقابتی آن چشم بدوزد و تصمیمات درست بگیرد تا شرکت خود را در هر زمانی به سود رسانی برساند.مدیر موفق کسی است که باتوجه به شرایط بالا تعامل لازم با همکارانش را داشته و در جهت بهبود وضعیت شرکت و بازار هدفش حرکت کند.
۳- تمرکز افراد شرکتتان را روی هدف مشابه متمرکز کنید
یکی دیگر از وظایف مدیرعامل شرکت، اطمینان یافتن از این موضوع است که یک چشمانداز شفاف از اهداف شرکت برای همهی کارکنان وجود دارد و آنان همگی در همان جهت مشخص اهداف شرکت فعالیت می کنند. بنابراین، مدیرعامل شرکت نه تنها عامل ارتباطی چشمانداز شرکت با تکتک اعضا است، بلکه عامل وفاق و اجماع نظر در دیدگاهها و اهداف سازمان نیز هست. یعنی باید طوری چشم انداز و هدف را شفاف کند که فعالیت کارکنان در جهت هدف شرکت تنظیم شود.
به بیان دیگر شما هرگز در کارتان موفق نمیشوید مگر اینکه تیم کارکنان شما احساس کنند به دیدگاههای آنان نیز در راستای اهداف شرکت توجه شده است و هیات مدیره پس از گوش سپردن به ایدههای خوب آنان روی یک هدف مشخص متمرکز شده است.در واقع این یک اصل است که کارکنان مانند اعضای یک بدن، اعضای آن شرکت هستند که هرکدام باید در جهت هدف شرکت حرکت کنند و این امر جز با اهمیت دادن و تقویت کارکنان میسر نیست.
۴- ایجاد انگیزه
پس از تنظیم یک چشمانداز و متمرکز کردن همهی افراد رو ی آن هدف، زمان آن فرا میرسد که از بالا تا پایین سازمان را با تشویق ، به ادامهی مسیر امیدوار کنید. باید افراد سمی و مایوس کننده را در سازمان را از اتاق کار خودتان و همکارانتان هرچه سریعتر دور کنید. زیرا در این شرایط شما نیاز به نیروهای مثبت و پیشرونده دارید و باید با علم و آگاهی به همهی اعضا هیجان و انگیزهی لازم را بدهید. بنابراین داشتن مهارتهای انگیزشی یکی از مهارتهای بسیار مهم و حیاتی برای مدیرعامل یک شرکت استارت آپ است.اگر دانش کافی دارید و نیز هدفی مشخص نیز برای شرکت در نظر گرفتید این شور و علاقه است که باعث رشد سریع شرکت و در نتیجه سود آوری و گسترش آن می شود.
۵- مدیریت بودجه و تنظیم آن برای اهداف اصلی شرکت
در بسیاری از شرکت های استارت آپی زمانی که به یک نقدینگی نسبی میرسند دست به خرج های اضافی میزنند.اما در واقع این نقدینگی باید در جهت رشد و افزایش نیروی انسانی متخصص و نیز افزایش سطح تکنولوژی در شرکت خرج شود و قسمتی نیز مربوط به خرج هایی اضافی مانند تشویقی و خرید دکور و…. . اگر مدیر یک شرکت نتواند منابع مالی خود را به درستی مدیریت کند آن شرکت در نهایت محکوم به شکست است.
همان طور که هدف های شرکت را مشخص کردید برای آنها بودجه ای معین تعیین کنید زیرا اگر به بخشی بیش از حد پول تزریق کنید قسمت های دیگر با کمبود بودجه مواجه شده و قسمت های دیگر دچار اختلال میشوند.در یک شرکت استارت آپی مدیریت منابع مالی از اهمیت بالایی برخور دار است.
چکیده
وقتی شما در مقام یک مدیرعامل قرار می گیرید، زیردستان شما با نگاه تیزبینانه، به دنبال یافتن خواسته های ذهنی، ساختار تیم های کاری مورد دلخواه، شیوه های رهبری، نقاط ضعف و ماهیت و شخصیت شما هستند. بنابراین باید در مقام یک مدیرعامل برای سازماندهی و پیشبرد گروه برای رسیدن به اهداف سازمان، ویژگی های و مهارت های خاصی داشته باشید که ما در این مقاله به آن ها اشاره نمودیم، امیدواریم مورد استفاده تان قرار گرفته باشد و شما را یاری کرده باشد.