علت و درمان بی انگیزگی در زندگی

علت و درمان بی انگیزگی در زندگی

علت و درمان بی انگیزگی در زندگی ، بی انگیزگی، تعهد نداشتن به عمل است و دلایل زیادی برای ابتلای به آن در افراد وجود دارد. وقتی درباره‌ی انواع مختلف بی انگیزگی اطلاعات خود را افزایش بدهید تمایز بین آنها را متوجه می‌شوید. آگاه بودن نسبت به این تمایزها کمک می‌کند ابزار متناسب را برای بازیابی انگیزه‌تان به کار ببرید. با راز ثروت همراه باشید.

علل بی انگیزگی چیست؟

انگیزه نیروی محرکه انسان برای رسیدن به اهداف و خواسته هایش است. اما گاهی با وجود این نیرو و اراده، هدفی وجود ندارد یا اگر اهدافی هم هست، آنقدر دور از دسترس، مبهم و از هم گسیخته است که راه رسیدن به آن مشخص نیست. بنابراین مهم‌ترین علت بی انگیزگی، نداشتن هدف منطقی و در دسترس است. بی انگیزگی در هر دوره‌ای از زندگی اتفاق می‌افتد و دلیل متفاوتی دارد گاه این دلایل با علل بروز افسردگی همخوانی دارند.
علت و درمان بی انگیزگی در زندگی

چرا دچار بی انگیزگی می شویم؟

مهم ترین چیز برای انجام شدن یک کار پی بردن به لزوم انجام آن است.
برای مثال
درس خواندن ایده خوبی است، اما چرا باید انجام شود؟ تا زمانی که به این نتیجه نرسید که برای رسیدن به هدفتان واقعا به آن نیاز دارید، این کار انجام نخواهد شد.
بنابراین، هدف و چرایی انجام یک کار باید مشخص شود.
این افراد بی هدف و بی برنامه هستند که دچار بی انگیزگی می شوند.
سالمندان را در نظر بگیرید. برخی از آنها احساس می کنند برای انجام هر کاری بیش از حد پیر هستند.
این بی هدف بودن و بی انگیزگی آنها را هر روز منزوی تر و ناراحت تر می کند.

علل زیر نیز در بی انگیزگی دخیل هستند:

علت و درمان بی انگیزگی در زندگی
نداشتن اعتماد به نفس
افسردگی و اضطراب
تربیت والدین و تحقیر و سرزنش
تنهایی
شکست های متوالی

دلایل بی انگیزگی

۱٫ نداشتن اعتماد به نفس:

رابطه اعتماد به نفس و انگیزه رابطه‌ای دو طرفه است.
به نحوی که بی انگیزگی باعث عدم کارایی شما می‌شود؛ این عدم کارایی، باعث احساس ناکارآمدی، مفید نبودن و در نهایت کاهش اعتماد به نفس می‌شود. فقدان اعتماد به نفس به شما می‌گوید تو هیچ کار مفیدی نمی‌توانی بکنی.

۲٫ افسردگی:

نداشتن انگیزه و اعتماد به نفس، زیر مجموعه‌های اختلال افسردگی هستند.
افسردگی یک معضل بسیار شایع و آزار دهنده است و اگر در زمان مناسب به آن توجه نشود می‌تواند باعث پایین آمدن کیفیت زندگی شما بشود. برای شناسایی این اختلال لازم است علائم آن را بشناسید. علائم افسردگی بی انگیزگی را نیز در بر می‌گیرد. برای آشنایی با علائم افسردگی کلیک کنید.
افسردگی یک روند صعودی دارد، یعنی از مقدار کم شروع شده و به افسردگی حاد می‌رسد.
لازم است که در صورت مشاهده کوچکترین علائم افسردگی و قبل از رسیدن به مرحله حاد برای درمان افسردگی اقدام نمایید.

۳٫ نداشتن محرک بیرونی:

علت و درمان بی انگیزگی در زندگی
انگیزه، محرک درونی انسان‌هاست. نیرویی که از درون شما را تقویت می‌کند.
اما یکی از عوامل مؤثر در ایجاد انگیزه‌های درونی محرک‌های بیرونی است.
نیاز به تشویق، تأیید، پول، امکانات، توجه و … برخی از این محرک‌های درونی می‌باشند.

۴٫ سبک زندگی ناسالم:

عدم تحرک، نداشتن فعالیت مفید، مصرف مواد مخدر و الکل، مقایسه دائم خود با دیگران، نداشتن خودشناسی، ارتباط معیوب با اطرافیان و … برخی از موارد سبک زندگی ناسالم هستند که موجب بی انگیزگی می‌شوند. در صورتی که به شناخت درستی از خود دست یابید و اهداف را مشخص کنید، می‌توانید به صورت مؤثرتری سبک زندگی خود را انتخاب کنید.

۵٫ نداشتن مهارت سازگاری و حل مسئله:

اینکه شما ندانید در هر مرحله از زندگی باید چه کنید و نسبت به تغییرات چه واکنشی نشان دهید، نیاز به فراگیری مهارت‌های حل مسئله و سازگاری دارید. این دو مهارت مهم، مانند هر مهارت دیگری قابل یادگیری است. افراد سالم و با انگیزه، می‌دانند که چگونه باید در مقابل اتفاقات مختلف اقدام کنند و می‌توانند خود را برای تمام شرایط، آماده نگه دارند. در این زمینه مطالعه مقاله حل مسئله می‌تواند مفید باشد.

بی انگیزگی پس از ازدواج، معضل زوج‌های جوان

افسردگی و بی انگیزگی پس از ازدواج، امری بسیار معمول اما آسیب‌زاست که بیشتر در خانم‌ها اتفاق می‌افتد. آن‌ها فکر می‌کنند که اگر ازدواج نمی‌کردند یا با یک شخص دیگر ازدواج می‌کردند، می‌توانستند به هر چیزی که می‌خواستند برسند. گاهی حتی زوجین برای درمان بی انگیزگی تصمیم به بچه دار شدن می‌گیرند، اما باید بدانید درمان یک زن بی انگیزه بسیار راحت‌تر از یک مادر بی انگیزه است. جدای از تأثیر همسر و فرزندان در بی انگیزگی، نقش خود فرد در جدی گرفتن اهداف و رویاها بسیار مهم است.

برخی از دلایل بی انگیزگی پس از ازدواج به شرح زیر است:

علت و درمان بی انگیزگی در زندگی

۱٫ نداشتن شناخت از جنس مخالف

مردان اکثرا زمان زیادی بیرون از منزل و در محیط کار هستند، حتی اگر دچار بی انگیزگی شوند، ناچارند که کار خود را انجام دهند. اما زنان، به خصوص زنان خانه دار، اکثر اوقات در خانه تنها هستند و وقتی همسرشان می‌آید از او انتظار دارند که توجه کافی به او داشته باشد. این مسئله به دلیل عدم شناخت هر دو جنس از یکدیگر بوده، اما قابل حل می‌باشد. مردان باید نیازهای زن و زنان باید نیازهای مرد را بدانند و در زندگی تا حد امکان در مورد این مسائل صحبت کنند.

۲٫ وظایف و نقش جدید

معمولا تصورات زوجین پیش از ازدواج با چیزی که بعد از ازدواج برای آن‌ها اتفاق می‌افتد بسیار متفاوت است؛ این مسئله ناشی از عدم آگاهی و شناخت آن‌ها از مقوله ازدواج می‌باشد. لازم است زوجین پیش از ازدواج به طور کامل نسبت به وظایف خود آگاهی پیدا کنند و در این مسیر، مشاوره پیش از ازدواج جدی و مستمر بسیار مهم است.

۳٫ نداشتن شناخت از فرد مقابل

شناخت همسر پیش از ازدواج، به شما کمک می‌کند تا علایق، ارزش‌ها و خط قرمز‌های طرف مقابل را بشناسید و نسبت به آن‌ها برای ازدواج خود تصمیم بگیرید. بسیاری از جوانان فکر می‌کنند زندگی فقط عاشقانه هاییست که پیش از ازدواج با آن مواجه شده‌اند. در صورتی که زندگی زیر یک سقف بسیار متفاوت است و این عدم شناخت به مرور زمان باعث شوکه شدن و بی انگیزگی می‌شود.

۴٫ وابستگی به والدین

وابستگی یکی از زوجین یا هر دو آن‌ها به والدین خود
باعث عدم تعادل در انتظارات و توقعات زن و شوهر از هم می‌شود.
ارتباط زیاد با خانواده، تعارض در زندگی زناشویی را ایجاد می‌کند.
این مسائل باعث می‌شود زن و شوهر نتوانند با توقعات منطقی از هم، زندگی خود را هدفمند و جذاب پیش ببرند.

چگونه افکار گذشته باعث بی انگیزگی می‌شود؟

غرق شدن در حسرت‌ها، عشق‌ها، رویاها و اشتباهات گذشته باعث می‌شود که شما نتوانید از زمان حال خود لذت ببرید. شما دائما زندگی خود، همسر و شرایطتان را با گذشته مقایسه می‌کنید و دچار ناامیدی می‌شوید. بدترین اتفاق، زمانی است که شما ازدواج کرده‌اید و همسر خود را با خواستگارها یا معشوقه‌های سابق خود مقایسه می‌کنید. این مسئله شما را دچار بی انگیزگی و افسردگی خواهد کرد و ممکن است برای تغییر این جریان، حتی تصمیم به جدایی نیز بگیرید.
گاه متوجه می‌شوید که نمی‌توانید به هیچ نحوی از افکار گذشته خود خلاص شوید. برخی افراد با وجودی که اهدافی را برای خود تعیین می‌کنند نمی‌توانند انگیزه لازم را برای آن‌ها به دست بیاورند.
در این صورت لازم است تا برای بهبود شرایط و تأمین سلامت روان خود از مشاوره افسردگی بهره بگیرید.

آینده مبهم و بی انگیزگی

بسیاری از افراد، همیشه بدی‌ها را می‌بینند و بدترین شرایط را برای آینده خود متصور می‌شوند.
نگرانی از کار، درآمد، ازدواج، تحصیل و بسیاری از افکاری که تا زمان نگذرد تکلیف آن‌ها مشخص نیست، باعث می‌شود فرد هیچ حرکتی نکند و این ناامیدی به مرور زمان باعث بی انگیزگی و افسردگی می‌شود. باید یاد بگیرید در زمان حال زندگی کنید.

هدفمندی درمان بی انگیزگی

علت و درمان بی انگیزگی در زندگی
همانطور که گفتیم، هیچ چیز مانند داشتن هدف، به شما انگیزه نمی‌دهد.
اما اینکه هدف تا چه اندازه منطقی است و برای رسیدن به آن چه کارهایی لازم است بکنید، در این راه بسیار مهم است.
باید هدفی که مشخص می‌کنید متناسب با امکانات، شرایط زندگی و علایق و رویا‌های خودتان باشد.
یکی از مهمترین فاکتورهای افزایش انگیزه و هدفمندی، داشتن شغل یا فعالیتی است که متناسب با تمایلات شما باشد. این کار به افزایش اعتماد به نفس شما کمک می‌کند و اگر با درآمد همراه باشد، انگیزه شما را برای پیشرفت بیشتر خواهد کرد.

راهکارهای مقابله با بی انگیزگی:

علت و درمان بی انگیزگی در زندگی

هدف گذاری کنید:

اهدافتان را روی یک برگه بنویسید. برای آن برنامه ریزی کنید و اقدام کنید. از منطقه امن خود خارج شوید. ریسک کنید و به دنبال فرصت های نو باشید. اجازه ندهید چیزهایی مانند سن، افکار اطرافیان و کلیشه های اجتماعی شما را در خانه زندانی کنند.

از گذشته درس بگیرید:

اشتباهات گذشته یکی از عوامل بی انگیزگی هستند. فکر کردن به گذشته برای شما سودی ندارد. شما فقط باید از آن درس بگیرید و به آینده چشم بدوزید.
مهم نیست چه خطایی انجام داده اید. خودتان را ببخشید و سعی در جبران آن داشته باشید. به دنبال راه هایی برای فراموش کردن گذشته باشید. برای این کار می توانید از یک مشاور کمک بگیرید.

موفقیت های گذشته را به یاد بیاورید:

ذهن انسان به طور کلی منفی گراست. بدین معنی که بیشتر خاطرات منفی در آن ثبت می شود و موفقیت ها و خاطرات خوب کمرنگ تر می شوند.
با به یاد آوردن دستاوردها و موفقیت هایتان (هر چند کوچک) می توانید دوباره به استعدادها و توانایی هایتان ایمان بیاورید.
علت و درمان بی انگیزگی در زندگی

مقایسه ناسالم نکنید:

مقایسه درون زندگی خود با ظاهر زندگی دیگران باعث بی انگیزگی شما می شود. متاسفانه مقایسه در فرهنگ ما رواج زیادی دارد و از همان کودکی والدین بچه را با بقیه بچه ها مقایسه می کنند. فراموش نکنید که شرایط زندگی هر کس متفاوت است.
شاید اگر او در شرایط زندگی شما بود، موقعیت بدتری داشت.
به جای مقایسه کردن، روی هدفتان متمرکز شوید و تلاش کنید به آن برسید.

از وقت به صورت بهینه استفاده کنید:

تلف کردن وقت و به تاخیر انداختن کارها باعث می شود که کارهای عقب مانده زیادی برایتان باقی بماند. این باعث می شود که دیگر انگیزه و توان تکمیل اهدافتان را نداشته باشید.
برنامه ریزی دقیقی داشته باشید و کارهای عقب مانده را به تدریج انجام دهید.
شبکه های اجتماعی و تلفن همراه یا هر عامل حواس پرتی دیگری را از دسترس خارج کنید و روی کارتان تمرکز کنید.
هدفتان را به وظایفت کوچک تر تقسیم کنید و آنها را زمان بندی کنید. با دستیابی به هر مرحله، عزم حرکت به مرحله بعد بیشتر و بهتر می شود.

هر هفته پیشرفت خود را ثبت کنید:

مسیر موفقیتتان را ثبت کنید و میزان پیشرفتتان را روی این مسیر مشخص کنید.
با مشاهده پیشرفت، انگیزه شما برای ادامه راه بیشتر می شود.
از سوی دیگر، خطاهایی که شما را از مسیر مورد نظر دور می کنند نیز خود را نشان می دهند و می توانید در زمان مناسب دوباره به مسیر اصلی باز گردید.

استراحت کنید و به خودتان پاداش دهید:

همه ما در میانه راه خسته می شویم.
اگر از خودتان زیاد کار بکشید، به زودی بی انگیزگی با شدت بیشتری به سراغتان می آید. تفریح و استراحت را فراموش نکنید.
پاداش دادن به خودتان را فراموش نکنید.
به خودتان بگویید وقتی X را انجام دادم، می توانم Y را داشته باشم/انجام دهم.

سخنرانی و کتاب های الهام بخش بشنوید و بخوانید و با آدم های قوی و مثبت حرف بزنید:

برای حل مشکل بی انگیزگی به منابعی نیاز دارید که موتور حرکت شما را فعال نگه دارند.
شنیدن تجربیات دیگران و تشویق ها و انگیزه دهی آنان به شما حس خوبی از امید و نشاط برای کار می دهد.

عوامل بی انگیزگی را حذف کنید:

دلیل خمودگی شما چیست؟
آیا از کسی حرف های ناامیدکننده می شنوید؟
دور و اطرافتان پر از آدم های منفی نگر است؟ آدم بدبینی هستید؟
اعتیاد به مواد مخدر دارید؟
با یافتن دلیل احساس ناامیدی می توانید با آن مقابله کنید.
این عامل را در زندگی خود حذف کنید و زندگیتان را به روند عادی برگردانید.
دوستانی را برای خود برگزینید که به دنبال هدفی در زندگی هستند.
وقتی با کسانی ارتباط داشته باشید که نسبت به زندگی و هدف های خود مشتاق هستند، این اشتیاق و علاقه به شما نیز منتقل خواهد شد.

بدنتان را ورزیده نگه دارید:

منظورمان عضله سازی نیست.
بلکه نرمش های سبک و فعالیت روتینی مانند پیاده روی نیز باعث می شود افسردگی و خمودگی از شما دور شود و حس شادابی در شما بیدار شود.

پاسخ دهید