باهوش ها با این ۸ روش شکست را به پیروزی تبدیل میکنند
شکست را به پیروزی تبدیل کنید یکی از بزرگترین موانع در راه موفقیت ترس از شکست است. ترس از شکست، از خودِ شکست نیز بدتر است زیرا شما را از تحقق استعدادهای بالقوهتان باز میدارد.
اتخاذ واکنش موفق به یک شکست به راه و رویهی زندگیتان بستگی دارد. طی یک مطالعه که به تازگی در مجلهی روانشناسی اجتماعی تجربی به چاپ رسیده است، پژوهشگران دریافتند موفقیت در سایهی شکست تنها از راه تمرکز بر نتایج (آنچه امید به تحققاش دارید) حاصل میشود، و نه تلاش برای شکست نخوردن. با اینکه همیشه میخواهید تمامِ تلاشتان را به خرج دهید و از شکست جلوگیری کنید، ولی باید بدانید آدمهایی که این چنین میاندیشند نسبت به افرادی که با خوشبینی فقط بر اهدافشان تمرکز دارند، بیشتر در معرض شکست هستند.
وینستون چرچیل میگوید:
“موفقیت یعنی از روی یک شکست به شکستِ دیگر بیفتی، ولی شور و اشتیاقات را از دست ندهی.”
این اندیشه آسان و غریزی به نظر میرسد، ولی در عمل و هنگامی که پیامدهای شکست بسیار شدید هستند، این کار دشوار میشود. پژوهشگران همچنین دریافتند بازخورد مثبت، احتمال موفقیت آدمها را افزایش میدهد، زیرا همان خوش بینی را به شما میدهد که هنگام تمرکزِ صِرف بر اهدافتان آن را تجربه میکنید.
آدمهای تاریخساز – نوآوران واقعی – پا را فراتر گذاشتند و همواره حقیقتا نگاهشان اینگونه بوده است که شکستهایشان پلههایی به سوی موفقیت هستند. توماس ادیسون یکی از برجستهترین نمونهّها است. وی ۱۰۰۰ بار تلاش کرد تا سرانجام بتواند چراغ برقی بسازد که به درستی کار کند. وقتی احساساش را در مورد ۱۰۰۰ بار شکست خوردن پرسیدند، وی گفت: “من ۱۰۰۰ بار شکست نخوردم. اختراع چراغ برقی نیاز به گذراندن ۱۰۰۰ مرحله داشت”.
همین طرز فکر است که افراد موفق را از آدمهای غیرموفق جدا میکند. توماس ادیسون تنها فردی نبود که این چنین میاندیشید. دستنوشتههای جی.کی رولینگ ۱۲ بار توسط ناشران رد شد، تا سرانجام یکی از آنها با چاپ کتاب هری پاتر موافقت کرد؛ و حتی پس از آن پول بسیار اندکی به وی پرداخت شد و پیشرفت قابل ملاحظهای حاصل نشد. اپرا وینفری به دلیل اینکه بیش از اندازه از لحاظ احساسی درگیر داستانهایاش شده بود، از شغل گویندگی خبر بالتیمور اخراج شد؛ ولی همین احساس وی را تبدیل به یک برند جهانی کرد. هنری فورد پیش از آنکه بتواند نمونهی قابل استفادهای از خودرواش را تولید کند، دو بار حامیان مالی خود را از دست داد. نمونههای بیشمارِ دیگری نیز میتوان در این فهرست قرار داد.
بنابراین،
تفاوت اصلی میان آدمهایی که اجازه میدهند شکستها آنها را از مسیرشان دور کنند و آنهایی که از شکست به نفع خودشان استفاده میکنند، چیست؟ تعدادی از این تفاوتها و عوامل بستگی به نوعِ عملکردتان دارند، ولی مابقی مستقیما به نحوهی فکر و اندیشهتان مربوط است.
واکنشّهایتان در مواجهه با شکست در تواناییتان در بازیابی از آن شکست بسیار تاثیرگذار است، و به صورت ضمنی تاثیر زیادی بر نگاه دیگران به شما و اشتباهاتتان دارد. در مواجهه با شکست پنج کار را باید انجام دهید تا بتوانید در آینده به موفقیت برسید و علیرغم شکست، نگاه دیگران را نسبت به خودتان مثبت کنید:
۱. خودتان نخستین کسی باشید که خبر شکستتان را به دیگران اعلام میکند.
اگر مرتکب اشتباه شدید، دست روی دست نگذارید و دعا نکنید کسی از آن خبردار نشود، زیرا بالاخره دیگران متوجهاش خواهند شد – این کار اجتنابناپذیر است. وقتی فرد دیگری شکستتان را اعلام میکند، شکستتان دوبرابر میشود. اگر در این هنگام تصمیم به سکوت بگیرید، دیگران قطعا از این رفتارتان متعجب خواهند شد، و احتمالا آن را به بزدلی یا نادانیتان نسبت میدهند. سعی کنید به اندازهی لازم هوش هیجانی داشته باشید و خود به شکستتان اذعان کنید.
۲. دلایل شکستتان را عنوان کنید، ولی هرگز دنبال بهانهتراشی و توجیه نباشید.
پذیرفتن اشتباهات واقعا میتواند وجهتان را بهبود بخشد. با این کار اعتماد به نفس، مسئولیتپذیری و صداقتتان را به دیگران نشان میدهید. حتما فقط به حقایق و واقعیتها اشاره کنید. یک دلیل منطقی برای شکست میتواند این باشد که “این پروژه را به دلیل نرسیدن به مهلت مقرر از دست دادیم. ولی “این پروژه را از دست دادیم زیرا سگام در تمام آخر هفته مریض بود و نتوانستم تمرکز لازم را داشته باشم” قطعا یک بهانهتراشی است.
۳. برای جبران و اصلاح پیامدهای اشتباهتان برنامهریزی کنید.
پذیرفتن مسئولیت اشتباه، کارِ پسندیدهای است، ولی همه چیز به این کار ختم نمیشود. مرحله بعدی بسیار مهم است و میتوان گفت که اصل قضیه است. به جای اینکه سر جایتان بایستید و منتظر بمانید فرد دیگری خرابکاریهایتان را درست کند، فکر کنید و راهحل ارائه دهید. حتی بهتر است شخصا برای رییستان (یا هر فرد دیگر) توضیح دهید تاکنون چه کارها و مراحلی برای جبران اشتباههایتان انجام دادهاید.
۴. برای جلوگیری از ارتکاب مجددِ آن اشتباهات نیز برنامهریزی کنید.
در کنار برنامهریزی برای جبران اشتباهاتتان، باید برنامهای تهیه کنید که هرگز در آینده دوباره مرتکب اشتباهات مشابه نشوید. این بهترین کاری است که میتوانید دوباره اطمینان دیگران را بهدست آورید که از پسِ این شکست حتما اتفاقات خوبی خواهد افتاد.
۵. به اوضاع سروسامان دهید و همه چیز را به روال قبل برگردانید.
نکتهی بسیار مهم در این مرحله این است که هرگز اجازه ندهید شکست شما را ترسو و خجالتی کند. این طرز فکر شما را در خود غرق میکند و هر بار که مرتکب اشتباه میشوید، ناتوانترتان میکند. به اندازهی کافی وقت بگذارید و درسهای شکست را به خوبی برای خود تحلیل کنید، و به محض اینکه به نتایج مثبت رسیدید، دست به کار شوید و دوباره تلاش کنید. انتظار و دست روی دست گذاشتن فقط باعث میشود احساسات بدتان طولانیتر شوند و ترس و اضطرابتان بیشتر شود.
طرز رفتارتان در مواجهه با شکست به اندازهی تصمیمات و کارهایتان در رسیدن به موفقیت حائز اهمیت است. اگر میخواهید از شکست به نفع خودتان استفاده کنید، باید انعطافپذیری و قدرت ذهنی داشته باشید؛ که هر دو از نشانههای هوش هیجانی هستند. وقتی شکست میخورید، سه عامل را باید همواره در نظر داشته باشید:
۶. چشمانداز
چشمانداز مهمترین عامل در مواجهه با شکست است. آدمهایی که در بازیابی تمرکز و قدرتشان پس از شکست مهارت دارند، معمولا کارهای اشتباهشان – غفلت در یک مورد خاص یا تصمیم و عمل نادرست – را دلیل اصلی شکست میدانند، و نه شخصیت و وجود خودشان را. آدمهایی که نمیتوانند از پسِ شکست برآیند معمولا تنبلی، فقدان هوش و استعداد یا هر ویژگی شخصیتی دیگر را عامل شکستشان میدانند، که همهی اینها نشان میدهند چنین افرادی نمیتوانند بر موقعیتهای سخت غلبه کنند. این مسئله باعث میشود، آنها از دست زدن به هرگونه ریسک در آینده خودداری کنند.
۷. خوشبینی
خوشبینی از دیگر ویژگیهای آدمهایی است که میتوانند به خوبی از پسِ شکست برآیند. یک مطالعه در بریتانیا بر روی ۵۷۶ فرد کارآفرینِ سریالی (کارآفرینانی که پس از راهاندازی یک نوبنیاد، دنبال راهاندازی نوبنیاد دیگر میروند.م) نشان داد این قبیل افراد نسبت به کارآفرینان معمولی قدرت بیشتری در برابر شکست و شانس بیشتری برای موفقیت دارند. این حس خوشبینی که باعث میشود آدمها کمتر احساس شکست کنند، یک حس پایدار و همیشگی است. آنها هر شکست را یکی از پلکانّهای نردبان موفقیت میبینند زیرا حقیقتا به آنها راه موفقیت را میآموزد.
۸. مقاومت
خوشبینی یک حسِ مثبت است؛ و مقاومت یعنی استفاده از این حس مثبت. مقاومت به کار انداختنِ حس خوشبینی است. وقتی دیگران به شما میگویند، “دیگر کافی است، دیگر بس است” و تصمیم میگیرند کار را رها کنند و به خانه بروند، آدمهای مقاوم خود را از این شکستها رها میکنند و به راهشان ادامه میدهند. آدمهای مقاوم، آدمهای خاصی هستند زیرا هرگز خوشبینیشان را از دست نمیدهند. همین ویژگی باعث میشود با قدرت بتوانند از شکست عبور کنند.
جمعبندی
شکست محصول دیدگاه و چشمانداز خاص شما است. آنچه را یک فرد شکستِ خردکنندهای میپندارد، ممکن است فرد دیگر آن را فقط یک مانع معمولی بداند. نقطهی قوت و قدرت یک فرد در این است که بتواند نوع نگاهاش را در مورد شکست تغییر دهد و بتواند بهترین استفاده را از آن ببرد.
شما چگونه با شکستهای زندگیتان مواجه میشوید؟ لطفا افکار و نظراتتان را در “بخش دیدگاه” با ما در میان بگذارید، زیرا مایل هستیم چیزهای زیادی از شما یاد بگیریم، و اگر بتوانیم چیزهایی نیز به شما یاد دهیم.
۲ نظر
سلام ممنون بابلت این راهنمایی قشنگتون فوق العاده بود مطلبتون
سلام
شکست پل پیروزی است تا شکست نباشه به پیروزی نخواهیم رسید