دبیرستان له روزه سوئیس

دبیرستان له روزه سوئیس

دبیرستان له روزه سوئیس

دبیرستان روزه یا لِه‌روزه، نام یکی از قدیمی‌ترین دبیرستان شبانه‌روزی در کشور سوئیس است. این دبیرستان در سال ۱۸۸۰ تأسیس شده‌است. در این مدرسه افراد سرشناسی تحصیل میکردند. در طول قرن بیستم به دلیل تحصیل دانش‌آموزان سرشناسی از جمله ۷ پادشاه، این دبیرستان به دبیرستان پادشاهان معروف گردید. محمدرضا پهلوی در این دبیرستان خاطره کتک زدن داشت. با ما همراه باشید تا بیشتر در مورد دبیرستان له روزه سوئیس آشنا شوید.

افراد سرشناس محصل در این دبیرستان

دبیرستان له روزه سوئیس

محمدرضا پهلوی، علیرضا پهلوی، غلامرضا پهلوی، بیژن پاکزاد و حسین فردوست و کریم آقاخان ایرانیانی هستند که در این دبیرستان تحصیل کرده‌اند. همچنین، برخی از اعضای خانواده‌های اوناسیس، راکفلر، روتچیلد و بسیاری از خانواده‌های سلطنتی اروپا، آسیا و آفریقا از فارغ‌التحصیلان این دبیرستان هستند.

ماجرای کتک خوردن محمدرضا پهلوی در دبیرستان

 محمدرضا پهلوی درسال ۱۳۰۴ شمسی در سن شش سالگی وارد دبیرستان نظام تهران گردید و در سال ۱۳۱۰ شمسی به اتفاق دو تن از همکلاسی هایش به نام های حسین فردوست و مهرپور تیمورتاش روانه شهر سوئیس شد تا در کالج «لُه روزه» به ادامه تحصیل بپردازد. از آن جا که یکی از ویژگی های ذاتی محمدرضا پهلوی حس قلدرم نشانه و زورگویی بود، با ورود به این مدرسه نیز راه و رسم خود را به مانند ایران در پیش گرفت اما، عاقبت آن به سودش ختم نشد چنانچه اسناد و شهادت اطرافیان وی گواه این امر می باشد.

حریف طلبی پهلوی در سوئیس

فردوست درباره خاطرات دبیرستان «لُه روزه» سویس می گوید: مسأله ای که در رابطه با محمدرضا در آن مدرسه رُخ داد، این بود که او به علت بلوغ، به تدریج عضلات بدنش قوی شده بود. محمدرضا از نظر جسمانی نسبت به سنش نیرومندتر بود و از این امر، احساس غرور می کرد و بعدها تا زمانی که برایش میسر بود، این قدرت بدنی را حفظ کرد. در مدرسه، یک محصل مصری بود که زور بازویی داشت و مشت زن خوبی بود و دنبال حریف می گشت.

بعضی وقت ها که دختری در اتاق بود و ولیعهد می خواست برای دخترک خودنمایی کند، برای مصری شاخ و شانه می کشید که حریف منم! ناگهان به جان هم می افتادند و طوری یکدیگر را می زدند که برای پانسمان به بهداری انتقال می یافتند! هر روز همین بساط بود و فردای آن روز تا محمدرضا پیدا می شد، بچه ها سروصدا می کردند که «برنده مصری است!». او هم مجدداً می پرید و مشت می زد و مشت می خورد!

خلاصه، محمدرضا که تصور می کرد در این جا نیز مانند ایران می تواند به همکلاسی هایش زور بگوید، از همان آغاز در رابطه خود با دیگران مشکلاتی ایجاد کرد و تعدادی از شاگردان، حسابی جلویش ایستادند و او را سر جایش نشاندند. او هم که فهمید زورگویی برایش سودی ندارد و حتی سبب تحقیرش می شود، به تدریج خود را با محیط وفق داد.

کتک خوردن محمد رضا پهلوی از دانش آموز امریکایی

دبیرستان له روزه سوئیس

فردریک ژاکوبی، یکی از محصلین دبیرستان له روزه در «مجله نیوزویک» شماره ۲۰ فوریه ۱۹۴۹ چنین نوشته است: در آن موقع، مدرسه دو برابر بیش از سایر ملیت ها محصل امریکایی داشت که بیشتر از خانواده های دیپلمات هایی بودند که در اروپا مشاغلی داشتند. بسیاری از فرزندان خانواده هایی که در کشور خود حکومت یا سلطنت می کردند نیز در آن جا درس می خواندند. ورود محمدرضا پهلوی بعدازظهر همان روز که من به مدرسه وارد شدم، اتفاق افتاد. او با تشریفات خاصی وارد مدرسه شد و مدیر مدرسه و همسرش باشتاب به استقبالش رفتند که او را هر چه زودتر به آپارتمانش برسانند و اثاثیه او را جا به جا نمودند.

ما چند نفر دانش آموز، روی نیمکتی در زیر درختی نشسته بودیم. «چارلی چیلدز» یک دانش آموز امریکایی همسن و سال من که یک ماه پیش به مدرسه آمده بود، برای من از بازی بیس بال صحبت می کرد و طوری غرق صحبت بودیم که به اطراف توجه نداشتیم. ناگهان دیدیم که پهلوی به ما نزدیک شده و از بی توجهی ما ناراحت است. خیلی نزدیک شد. او مانند ببری که قصد گرفتن شکار خود را دارد و به کمین نشسته، به جلو و عقب می جهید و چند دقیقه چنین وضعی داشت؛ ولی کسی به او اعتنا نکرد.

تا این که ناگهان عصبانی شد و به زمین میخکوب شد و با یک حرکت و اشاره، بازوی راست و حرکت تند سرش به ما نهیب زد که برخیزیم. ما چیزی از این حرکت او نفهمیدیم؛ ولی بالاخره پس از تفکر و تردید دانستیم که می خواهد روی نیمکت ما بنشیند و می خواست که ما به یکدیگر فشار دهیم تا جایی برایش باز شود. ولی چون واقعاً جایی برای او نبود، با فشار دادن به هم، به زور جای کمی در وسط نیمکت باز کردیم. این حرکت به جای این که او را آرام کند، بیشتر خشمگین کرد. با زبانی نیمه فرانسه و نیمه انگلیسی به ما فهماند که در مقابل ولیعهد ایران، اشخاص باید بایستند، نه این که نشسته و به این طرف و آن طرف حرکت کنند.

یکی از دانش آموزان خنده اش گرفت و او را مسخره کرد و سپس همگی قاه قاه به خنده افتادیم. پهلوی که بسیار رنگ پریده و شرمنده بود، با «چارلی چلیدز» دست به یقه شد. چارلی دو سال از او کوچکتر بود؛ ولی پسر عصبی بود و به سرعت او را به زمین زد و پهلوی نقش زمین شده بود و نفس نفس می زد و چارلی مانند اسب بر روی او نشسته بود.

چیزی نگذشت که پهلوی فریاد زد، بخشش… بخشش! موهایش پریشان شده و روی چهره و چشمانش ریخته بود و گونه هایش خراشیده و خون آلود بود. از بینی اش خون می ریخت و پیراهنش پاره شده بود. او در میان تعجب ما از زمین برخاست و با لبخند دستش را به طرف چارلی دراز کرد و آن را دو یا سه بار فشرد و با دست دیگر به علامت دوستی به پشت او زد.

چکیده

تیم راز ثروت در این مقاله شما را با دبیرستان له روزه سوئیس و افراد سرشناسی که در آن تحصیل میکردند، آشنا کرد. محمد رضا پهلوی در این مدرسه خاطرات کتک کاری و زور گویی زیادی داشته است. او فکر کرده است در دبیرستان های سوئیس همانند دبیرستان های ایران ایران زور بگوید. تا اینکه با توجه به کتک کاری هایی برایش پیش می آید ترجیح میدهد خود را با محیط آنجا وفق دهد. امیدواریم از ارائه این مطالب راضی باشید. از اینکه ما را همراهی میکنید، سپاسگذاریم.

پاسخ دهید