استعداد مهم است یا تلاش
بنظر شما استعداد مهم است یا تلاش. ما باید اول از هرچیزی حقیقت تلاش را بدانیم. امروزه همه دوست دارند به موفقیت های خیلی بزرگی دست پیدا کنند. و توی جامعه ما اگر کسی به موفقیتی برسد، سریعا به او لقب با استعداد بودن را میدهند. متاسفانه نمیدانند این تلاش است که باعث شده، فرد به آنچه که میخواهد برسد. و هدفش را به خوبی به مقصد برساند. ما قصد داریم در این مقاله برای شما بررسی کنیم آیا استعداد مهم است یا تلاش. با ما همراه باشید.
حقیقت تلاش
شاید رسانه قصد دارند به طریقی دیگر به مردم بفهمانند که استعداد مهم است ، اما واقعا تلاش واقعا بر استعداد ترجیح داده میشود. وقتی برای نخستین بار با شخص موفقی ملاقات میکنیم یا دربارهاش میشنویم، با خودمان فکر میکنیم که او حتما با آن استعداد شگفتانگیز بهدنیا آمده است، اما در واقعیت نمونههای بیشماری از آدمهای معروف وجود دارند که در مسیر رسیدن به موفقیت، بر سختکوشی اتکا کردهاند.
برای مثال، مایکل جردن، بسکتبالیست افسانهای، از تیم بسکتبال دبیرستانش کنار گذاشته شد، اما بعدها به یکی از بزرگترینِ ورزشکاران همهی دوران تبدیل شد؛ یا روزنامهای که والت دیزنی (پیشگام دنیای انیمیشن) را اخراج کرده بود، به وی گفته بودند ایدههای خوب و تخیل کافی ندارد؛ یک بار هم به اپرا وینفری گفته بودند که مناسب تلویزیون نیست؛ یا اصلا همین بابک بختیاری خودمان، نخستین شعبهی آیسپک را زمانی افتتاح کرد که بهگفتهی خودش، بیش از ۳۰۰ میلیون تومان بدهی داشته است! این داستانها نشان میدهند که هر فرد موفقی یکشبه به موفقیت و اعتبار نرسیده، بلکه سختکوشی و پشتکارش بوده که بالاخره او را به نتایج دلخواهش رسانده است.
وقتی به کسی میگویم با استعدادی چه اتفاقی رخ میدهد؟ گاهی اوقات ازخودراضی میشود و انگیزهاش برای بهتر شدن را ازدست میدهد. برای مثال، نوجوانی که در دورهی دبیرستان مدام به او میگویند چقدر باهوش است، ممکن است تصور کند که خیلی راحت وارد دانشگاه خواهد شد. چه بسا هرگز زحمت توسعهی مهارتهای لازم برای درس خواندن و یادگیری مطالب جدید را به خود ندهد، چون تصور میکند میتواند در همهی درسها و کلاسها عملکرد فوقالعادهای داشته باشد. این دانشآموز حتی اگر موفق به گذراندن کنکور و ورود به دانشگاه هم بشود، ممکن است حسابی غافلگیر شود، و ازآنجاییکه زحمت یادگیری مهارتهای درس خواندن را به خود نداده، با چالش بزرگی مواجه شود.
کسی هم که مستقیم با این گفته مواجه شده که هیچ استعدادی ندارد، ممکن است دلسرد شود و دیگر به دنبال آرزوهایش نرود. مثلا کسی که در دهههای چهارم یا پنجم زندگیاش به سراغ کلاسهای هنری میرود و مدرس کلاس به او میگوید که اصلا استعداد نقاشی ندارد، ممکن است افسرده شود؛ بهویژه اگر سالها طول کشیده باشد تا اصلا اعتماد به نفس لازم برای ثبتنام در آن کلاس را بهدست بیاورد. این میشود که چه بسا بهخاطر یک جملهی معلم، دنیا نقاش ماهر را ازدست بدهد.
«بااستعداد» خطابکردن کسی ممکن است گستاخی هم محسوب شود. صفت «بااستعداد» این معنی را به ذهن متبادر میکند که آن طرف تلاشی برای دستیابی به موفقیت نداشته است. بیان این عبارت از طرفی، از ارزش تلاشهای او میکاهد و بیاطلاعی گوینده را از حقیقتِ پشت پردهی این رشد و توسعهی فردی میرساند. اینکه کسی را بااستعداد خطاب کنید، خودتان را هم از مسیر رشد و پیشرفت خارج کردهاید و این اجازه را میدهید که تنبلی کنید، زیرا فلانی بااستعداد است و شما نیستید؛ پس اصلا چرا زحمت تلاش برای دستیابی به آن موفقیت را به خود بدهید؟! خلاصه اینکه وقتی برچسب «بااستعداد» را به کسی میزنید، لزوما از او تعریف نکردهاید. اینکه کسی ذاتا بهتر از دیگران دانسته شود، اصلا عقیدهی سازندهای نیست.
سه گام اصلی برای دستیابی به تلاش خود
گام اول- سوال کنید از خودتان که بیشتر به چیزی علاقه دارید
بیشتر اوقات به چه چیزی فکر میکنید؟ به چه چیزی بیشتر از هر چیز دیگری اهمیت میدهید؟ در اوقات فراغتتان دوست دارید چه کاری انجام دهید؟ چه چیزی راضیتان میکند؟ اگر از سلایق و مهارتهای خود مطمئن نیستید، چند سرگرمی جدید را امتحان کنید یا به چند موضوع جدید توجه کنید.
گام دوم- کار کردن روی پرورش قدرت تان در این حوزه
مثلا اگر فهمیدید که به هنر علاقه دارید، هنری را انتخاب کنید و منابعی را بیابید که در تسلط به این مهارت خاص کمکتان کنند. میتوانید کلاس بروید، معلمی پیدا کنید یا از خودآموزها استفاده کنید. به مهارتهای پایهای فکر کنید که در ابتدا به آنها نیاز دارید و برای کسبشان تلاش کنید. در اینجا تمرین، مثل دوست صمیمی و نزدیک شما محسوب میشود؛ هر چه بیشتر تمرین داشته باشید، بهتر است!
گام سوم- نظر خواهی کردن از افراد مختلف
از آنها بخواهید در مورد عملکردتان نظر بدهند و بپرسید در کدام حیطهها به پیشرفت نیاز دارید. آدمهای موفق هرگز یادگیری را متوقف نمیکنند؛ آنها از انتقاد استقبال میکنند. پس شما نیز نظر دیگران را بپرسید، خودتان را به پیشرفت مستمر متعهد کنید و هرگز تلاش را متوقف نکنید! فرقی نمیکند که دیگران فکر میکنند شما بااستعداد هستید یا نه. آنچه اهمیت دارد، تلاش و کار شخصیِ شماست.
خودتان را باور کنید
در نهایت اینکه کارتان را با تمام وجود در آغوش بگیرید و خودتان را باور داشته باشید. وقتی اهمیت تلاش را دریابید، راحتتر آرزوهایتان را دنبال میکنید. حالا اگر کسی به شما بگوید که هیچ توانایی ذاتیای ندارید یا در هیچ حوزهای توانایی زیادی از خود نشان نمیدهید، چه؟ حالا دیگر میدانید که اگر مسیر موردعلاقهتان را دنبال کنید و خودتان را وقف آن کنید تا مهارتهای لازم را یاد بگیرید، دلیلی وجود ندارد که نتوانید بسیار موفق باشید. و درنهایت اگر کسی به شما برچسب «بااستعداد» زد، به او بگویید که تلاش باعث موفقیتتان شده است.
چکیده
ما توی تیم راز ثروت برای شما در این مقاله بررسی کردیم که استعداد مهم است یا تلاش؟ ولی لازمه اینه که حقیقت مهم در مورد تلاش را بدانید تا بهتر بتوانید تشخیص دهید. استعداد مهم است یا تلاش. اگر میخواهید به موفقیت دست پیدا کنید، باید تلاش کنید. و لازمه با استعداد بودن همیشه تلاش کردن است. بعضی افراد را میبینیم که توی هر کاری که توانایی شو دارند خلاق هستند ولی دیگران به آنها لقب با استعداد بودن را میزنند. در صورتی مه آنها تلاش میکنند تا به اینجا برسند. پس تلاش کردن در زندگی خیلی مهم است. امیدواریم ارائه این مطالب برای شما مفید باشند. از اینکه ما را همراهی میکنید، سپاسگذاریم.